مهدی رحمانی (عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان)
در جهان امروز، رسانهها و شبکههای اجتماعی فراتر از یک ابزار ارتباطی ساده عمل میکنند. آنها به بخش جداییناپذیر زندگی فردی، اجتماعی و حتی دانشگاهی ما تبدیل شدهاند. هر روز هزاران خبر، ویدئو، تصویر و متن در بسترهای مختلف منتشر میشود و بیوقفه بر ذهن، احساسات و تصمیمهای ما اثر میگذارد. در چنین شرایطی، برخورداری از سواد اطلاعاتی و رسانهای نه یک امتیاز اضافی، بلکه یک ضرورت حیاتی است. فرد دانشگاهی خواه استاد باشد یا دانشجو باید بداند چگونه اطلاعات را ارزیابی کند، خبر درست را از جعلی تشخیص دهد، و بتواند میان هیجان و واقعیت تمایز قائل شود.
این توانایی تنها برای پیشگیری از خطاهای فردی نیست؛ بلکه برای حفاظت از اعتبار علمی، اخلاقی و اجتماعی محیط دانشگاه نیز اهمیت دارد. بیتوجهی به این موضوع میتواند پیامدهایی جدی از جمله انتشار شایعات در محیط علمی، تصمیمهای عجولانه در واکنش به اخبار نادرست، و حتی آسیب به اعتماد عمومی داشته باشد. به بیان دیگر، در جهانی که رسانهها هر روز در حال بازتعریف هویت فردی و اجتماعی ما هستند، دانشگاهیان بیش از هر گروه دیگری نیازمند ارتقای این مهارتاند.
بسیاری از افراد در مواجهه با یک خبر هیجانی یا تکاندهنده، پیش از آنکه درباره صحت آن تحقیق کنند، واکنش نشان میدهند. این واکنشها میتواند به صورت بازنشر محتوا، نوشتن نظر یا حتی تصمیمگیری عملی ظاهر شود. پیامد چنین رفتارهایی، نهتنها برای فرد بلکه برای کل جامعه خطرناک است.
ناگفته پیداست که شبکههای اجتماعی دائماً در حال تغییر ماهیت هستند. برای مثال، لینکدین که در ابتدا بستری صرفاً برای ارتباطات علمی و حرفهای بود، امروز دوره گذار را سپری می کند و بعضا به فضایی شبیه اینستاگرام تبدیل شده است. روزنوشتها، برندینگ شخصی و حتی موضوعات غیرعلمی بخش عمده محتوای آن را تشکیل میدهند. اینستاگرام نیز که در ابتدا محلی برای اشتراک لحظات روزمره بود، به بستری برای مدگرایی، تبلیغات تجاری و گاه ترویج سبکهای زندگی غیرواقعی بدل شده است.
الگوریتمهای شبکههای اجتماعی براساس کمیت و نه الزاماً کیفیت بازخورد عمل میکنند. یعنی برای این الگوریتمها اهمیتی ندارد واکنش کاربران مثبت باشد یا منفی؛ صرفاً تعداد واکنشهاست که به ارتقای رتبه محتوا کمک میکند. نتیجه این است که حتی محتوای ضعیف، پوچ یا گمراهکننده، به دلیل واکنشهای زیاد (اعم از موافق و مخالف) در صدر دیدهها قرار میگیرد و کاربران بیشتری را تحت تأثیر قرار میدهد. این چرخه باعث میشود محتواهای کماهمیت یا حتی مضر، فضای بیشتری برای دیدهشدن پیدا کنند. کاربران، چه با تحسین و چه با انتقاد، عملاً به تقویت همان محتوایی کمک میکنند که ممکن است قصد اولیهاش صرفاً جذب دنبالکننده یا ایجاد هیجان بوده باشد.
در سطح فردی، واکنشهای عجولانه به اخبار نادرست میتواند زمینهساز مشکلات روانی، اضطراب، استرس و حتی افسردگی شود. بسیاری از افراد، بدون بررسی صحت اخبار، تصمیمهای مالی یا اجتماعی میگیرند و پس از آشکار شدن نادرستی آن خبر، با خسارتهای مالی یا بیاعتمادی شدید مواجه میشوند. علاوه بر این، بمباران اطلاعاتی مداوم باعث سردرگمی ذهنی و فرسودگی روانی افراد میشود. در محیطهای علمی و دانشگاهی، بازنشر اخبار و محتوای غیرواقعی میتواند اعتبار علمی را به خطر بیندازد. برای نمونه، انتشار یک خبر جعلی در حوزه پژوهش، نهتنها پژوهشگران و دانشجویان را سردرگم میکند بلکه روند علمی دانشگاه را نیز مختل میسازد. در سطح گستردهتر، بیتوجهی به سواد رسانهای موجب تضعیف سرمایه اجتماعی میشود. وقتی جامعه بارها در معرض اخبار جعلی و اطلاعات نادرست قرار میگیرد، اعتماد عمومی به رسانهها و نهادهای رسمی کاهش مییابد. این بیاعتمادی میتواند پیامدهای خطرناکی از جمله تهدید امنیت اطلاعات، منافع ملی و ترویج شایعات داشته باشد.
دانشگاهها همواره نقشی فراتر از آموزش تخصصی داشتهاند. آنها نهتنها مرکز تولید دانش هستند، بلکه بهعنوان نهادهای مرجع اجتماعی وظیفه دارند الگوی رفتاری و فرهنگی برای جامعه ارائه دهند. در حوزه رسانه و اطلاعات نیز، این مسئولیت سنگینتر است؛ چرا که دانشگاهیان بیش از دیگران با حجم انبوهی از دادهها و پیامها روبهرو هستند و باید توانایی تشخیص، تحلیل و ارزیابی دقیق آنها را داشته باشند. از جمله وظایف دانشگاه ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. برگزاری دورهها و کارگاههای آموزشی: دانشگاهها باید بهطور منظم کارگاهها و دورههایی در زمینه سواد رسانهای، سواد اطلاعاتی و حتی سواد هوش مصنوعی برگزار کنند. این آموزشها نباید صرفاً نظری باشد، بلکه باید با تمرینهای عملی، شبیهسازی بحرانهای رسانهای و تحلیل نمونههای واقعی همراه گردد تا افراد مهارت خود را در موقعیتهای واقعی تقویت کنند.
۲. آموزش روشهای ارزیابی محتوا: یکی از گامهای کلیدی، آموزش روشهای تشخیص خبر جعلی و منابع غیرموثق است. دانشجویان و اساتید باید بیاموزند چگونه منبع یک خبر را بررسی کنند، هدف پشت پیام را شناسایی کنند و از چه ابزارها و روشهایی برای صحتسنجی استفاده نمایند.
۳. تقویت نگاه انتقادی و تحلیلگر: دانشگاه باید فضایی ایجاد کند که دانشجویان و اعضای هیئت علمی، پرسشگری و نگاه انتقادی را تمرین کنند. در این فضا، افراد میآموزند پیش از واکنش به یک خبر یا پیام، چند لحظه تأمل کنند، پیامدهای احتمالی را بسنجند و سپس تصمیم بگیرند.
۴. توسعه سواد هوش مصنوعی در کنار سواد رسانهای: با گسترش ابزارهای هوش مصنوعی، تولید محتوای جعلی (مانند ویدئوها و تصاویر ساختگی) بهسرعت رو به افزایش است. دانشگاهها باید آموزشهای ویژهای برای آشنایی با این فناوریها ارائه دهند تا دانشجویان و استادان بتوانند میان محتوای واقعی و جعلی تمایز قائل شوند.
۵. تأکید بر مسئولیت اخلاقی در فضای مجازی: بخشی از رسالت دانشگاه، آموزش اخلاق حرفهای است. اعضای جامعه دانشگاهی باید بدانند که مسئولیت آنها تنها محدود به کلاس و پژوهش نیست؛ بلکه هر واکنش، بازنشر یا اظهار نظر در فضای مجازی نیز بخشی از مسئولیت اجتماعی آنان محسوب میشود.
بنابراین، جامعه دانشگاهی نمیتواند نسبت به این تحولات بیتفاوت بماند. هر استاد، دانشجو و پژوهشگر باید بداند که مسئولیت او فراتر از کلاس درس یا مقاله پژوهشی است؛ او باید در فضای رسانهای نیز با اخلاق، آگاهی و دقت عمل کند. اگر ما بهعنوان دانشگاهیان بتوانیم فرهنگ استفاده صحیح از رسانهها را نهادینه کنیم، نهتنها محیط دانشگاه بلکه کل جامعه از ثمرات آن بهرهمند خواهد شد. این مسیر، تضمینکننده سلامت فکری، فرهنگی و حتی امنیتی جامعه در دنیایی است که هر روز پیچیدهتر و رسانهایتر میشود.